واژه نارسیسیسم از نام نارسیسوس، یکی از اسطوره‌های یونانی گرفته شده است. نارسیسوس مرد زیبایی بود که بسیار مورد توجه بود، اما او نسبت به همه بی‌تفاوت بود و سبب اندوه آنان می‌شد. برای مجازات او به دلیل بی‌رحمی‌اش، وی را محکوم که فقط عاشق خودش باشد. یک روز هنگامی که نارسیسوس خم شده بود تا یک جرعه آب از یک برکه بنوشد، عکس خود را در آب دید و عاشق آن شد. در این لحظه بود که دریافت دیگران همان احساسی را که اینک او نسبت به خود یافته، به او داشته‌اند. او نمی‌توانست نگاه از تصویر خود در آب برگیرد، دچار غم عشق به خود شد و در کنار برکه از این اندوه جان داد.


تفاوت خودشیفتگی با دوست داشتن خود

نارسیسیسم در فرهنگ روان‌شناسی و روان‌پزشکی با تعابیر و معانی متعددی به کار رفته است. این تعابیر با یکدیگر متفاوت است. برخی اوقات ممکن است به عنوان اختلال و گاهی نیز یک مولفه طبیعی باشد. هر چند که علاقه به خود در انسان‌ها به صورت عمیق وجود دارد، ولی خودشیفتگی در نوع شدید می‌تواند در عملکرد فردی و روابط بین فردی بسیار تاثیرگذار باشد.

همان‌طور که می‌دانید، بسیاری از علایم روان‌پزشکی ممکن است به صورت خفیف در همه افراد وجود داشته باشد. به‌‌عنوان مثال، اگرچه غمگین شدن در همه افراد روی می‌دهد، ولی افسردگی با تعریف مشخصی می‌تواند بیماری به شمار رود.


نارسیسیسم نوعی بیماری

آنچه امروزه به عنوان اختلال روان‌پزشکی مطرح است، اختلال شخصیت خودشیفتگی است. این اختلال از جمله انواع اختلال شخصیت است که از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز می‌شود و اغلب به صورت پایدار در سراسر عمر انسان وجود دارد. این اختلالات در عملکرد بین فردی و اجتماعی شخص تاثیرگذار است.


شناخت افراد خودشیفته

مشخصه‌هایی که در اختلال شخصیت خودشیفته به چشم می‌خورد، شامل خودبزرگ‌پنداری، نداشتن همدلی با دیگران، استفاده از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود و نیاز به تایید شدن از طرف دیگران است. این افراد اغلب باهوش یا زیبا یا موفق هستند که در حقیقت این نقاط قوت‌شان، هسته مرکزی شروع این اختلال می‌شود. البته باید به این نکته هم توجه کرد که شخصیت هر فرد می‌تواند متغیرهای خصوصیتی خاص خود را داشته باشد؛ یعنی شخصیت یک فرد می‌تواند خصوصیت‌های وابسته، وسواسی، پارانوئید(ظنین) و یا خودشیفته داشته باشد که به‌عنوان صفت شخصیتی وی محسوب می‌شود و بیماری به شمار نمی‌رود.

شدت صفت‌های شخصیتی از اختلالات شخصیتی کمتر است و موجب ناسازگاری جدی برای فرد نمی‌شود. حتی خصوصیت‌های نارسیستیک (narcissistic) سبب موقعیت‌های اجتماعی و علمی برتر برای فرد می‌شود، هرچند در روابط بین فردی وی اثر منفی بگذارد.


اگر تایید نشوند

این افراد به شدت نیاز به تایید شدن از طرف دیگران دارند و در صورتی که موفقیت‌های فرد نتواند این شرایط را برای وی فراهم کند، بسیار آسیب‌پذیر می‌شود و احتمال افسردگی در وی افزایش می‌یابد. به همین دلیل این افراد اغلب در زمان افسردگی به مرکز درمانی مراجعه می‌کنند و در این مرحله نیاز به دارو‌درمانی و روان‌درمانی دارند.


خودشیفتگی یا نارسیسیسم در فرهنگ روان‌شناسی و روانپزشكی با تعابیر و معانی متعددی به‌كار رفته است. این تعابیر با یكدیگر متفاوت است. برخی اوقات ممكن است به عنوان اختلال و گاهی نیز یك مولفه طبیعی باشد. هر چند كه علاقه به خود در انسان‌ها به صورت عمیق وجود دارد ولی خودشیفتگی در نوع شدید می‌تواند در عملكرد فردی و روابط بین‌فردی بسیار سازگارانه باشد.


میزان متعادل خودشیفتگی برای یك شخصیت سالم، ضروری است؛ اگر میزان خودشیفتگی خیلی كم باشد، آسیب‌های روانی دیده می‌شود. اگر خودشیفتگی به یك حد متوسط برسد، شخصیت فرد سالم است و از طرف دیگر با زیاد شدن میزان خودشیفتگی در فرد، آسیب‌ها نیز افزایش می‌یابند.

آنچه امروزه به عنوان اختلال روانپزشكی مطرح است، اختلال شخصیت خودشیفتگی است. این اختلال از جمله انواع اختلال شخصیت است كه از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز می‌شود و اغلب به صورت پایدار در سراسر عمر انسان وجود دارد. این اختلالات در زمینه هیجانات عملكرد بین فردی و اجتماعی فرد تاثیرگذار است.

مشخصه‌هایی كه در اختلال شخصیت خودشیفته به چشم می‌خورد، شامل خودبزرگ‌پنداری، نداشتن همدلی با دیگران، استفاده از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود و نیاز به تایید شدن از طرف دیگران است. این افراد اغلب باهوش یا زیبا یا موفق هستند كه در حقیقت این نقاط قوت‌شان، هسته مركزی شروع این اختلال می‌شود؛ البته باید به این نكته هم توجه كرد كه شخصیت هر فرد می‌تواند متغیرهای خصوصیتی خاص خود را داشته باشد یعنی شخصیت یك فرد می‌تواند خصوصیت‌های وابسته، وسواسی، پارانوئید یا خودشیفته داشته باشد؛ كه به‌عنوان صفت شخصیتی وی محسوب می‌شود و بیماری به شمار نمی‌رود.

شدت صفت‌های شخصیتی از اختلالات شخصیتی كمتر است و موجب ناسازگاری جدی برای فرد نمی‌شود، حتی خصوصیت‌های خودشیفتگی سبب موقعیت‌های اجتماعی و علمی برتر برای فرد می‌شود هر چند در روابط بین‌فردی وی اثر منفی بگذارد. فرد خودشیفته به سرعت خشمگین می‌شود و در سطح رابطه فردی، پرخاشگر است و از حرف‌های ركیك هم استفاده می‌كند. این رفتارها به تحصیلات ربطی ندارد.

● درمان‌

درمان اختلال خودشیفتگی ممكن است بسیار زمان‌بر و صعب‌العلاج باشد و علاوه بر اختلالات دیگر نیز به همراه آن فرد را تهدید می‌كنند. افسردگی و اضطراب بیمارگونه و گرایش به الكل و مواد مخدر و… در اكثر مواقع به‌دنبال این بیماری ظاهر می‌شوند. برای كمك به این بیماران انواع روش‌های درمانی روانشناسی از قبیل روان‌درمانی فردی، گروهی و محیط‌درمانی به كار می‌رود. البته اگر فرد خودشیفته در مقابل این روش‌ها مقاومت كند، هیچ كدام از آنها نمی‌توانند مفید واقع شوند. این افراد حتی ممكن است در مقابل پزشك معالج نیز از خود مقاومت شدیدی نشان دهند.

از میان تمام این روش‌های درمانی، گروه‌درمانی بیشتر مفید واقع می‌شود. در این روش عده‌ای از افراد خودشیفته در جلسه‌ای با روانشناس ملاقات كرده و در این میان روانشناس با بررسی مشكلات مشترك آنها، برایشان برنامه‌های خاص درمانی در نظر می‌گیرد. این بیماران در ارتباط با برخورد مستقیم با هم بهتر می‌توانند به خود و به دیگر بیماران كمك كنند.